برای محمد ماهانم
پسر عزیز و دوست داشتنی من محمد ماهان عزیز
27 اسفند دومین سالیه که با تمام وجودم بخاطر وجود تو نازنینم سر به سجده میذارم و خدا رو بخاطر حضور تو همیشه عزیزم هزار بار شکر میکنم....
عزیز من از وقتی که باورت کردم عاشقانه لگد هاتو ..تکونهاتو .. لمس کردم و بیصبرانه ثانیه ها رو به عشق در اغوش کشیدنت شمردم
و اون لحظه ای که مشامم با عطر وجودت پر شد برای من نهایت زندگی و عشق بود وبس.....
گریه کردی ..گریه کردم... خندیدی...خندیدم...نخوابیدی...نخوابیدم... راه رفتی دستای کوچولوی نازتو با عشق توی دستای خستم گرفتم
با تو بودم ...هستم... و خواهم بود تا همیشه....
دردانه ام راه زیادی در پیش داریم ........
تنها و تنها ارزویم به ثمر رساندن گل زیبای وجود توست ...
از خداوند مهربون سلامتی و توانایی میخوام که به لطفش بتونم بهترینها رو برای تو که زیباترین هدیه خدایی هدیه کنم........
پس عزیزکم بخند ... لذت ببر و زندگی کن و تا زمانی که پاهایم توان ایستادن دارن به من تکیه کن که مادر چون کوهی در پشت توست........
عزیزم.. دردانه ام... در کنار تمام این بهترینها که فقط ذرهایش رو تونستم روی کاغذ بیارم فقط یک خواسته دارم.......زندگی کن....زندگی کن .....زندگی..........