گل مامان و بابا,محمدماهان جانگل مامان و بابا,محمدماهان جان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره

·٠•● ღ♥ღ محمدماهان،گل بابا و مامان ღ♥ღ●•٠·˙

فشم

یه روز تابستون از گرمای بیش از حد تهران فرار کردیم و به فشم پناه بردیم.روز خوبی بود و شما عزیز دل من توی حال خودت بودی و به حرفهای هیچکی توجهی نمی کردی،لابد میگفتی بابا بذارید اینجا یه نفسی بکشیم.منم از خلوت شما چندتا عکس گرفتم که عاشقشونم من که نفهمیدم چی گم کرده بودی همش سرت پایین بود عسلم     ظاهرا پیداش کردی!!!!!!! ...
2 مهر 1392

ماهان و جوجه های ناز

خاله محدثه دو تا جوجه ناز داشت که از قبل عید دایی براش خریده بود. هروقت میرفتیم خونه مامانی ، دوست داشتی بری حیاط و دنبالشون کنی. آخه خیلی دوستشون داشتی. بیچاره این جوجه ها هروقت تو رو میدیدن نمیدونستن از کدوم طرف فرار کنن.   ...
30 تير 1392

هدیه روز مادر

گلم و عشقم برای روز مادر غافلگیرم کردن ممنونم از هر دو تاشون قربون اون خنده های نازت برم منننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن ژست گرفتنشو ببین بده مامانی منم ببینم عکسم چطور شده؟؟؟؟؟؟؟؟ نه خدایییش خوش عکسم هااااااااا       ...
30 تير 1392

عذرخواهی

سلام به همه مامانای خوب و مهربون و تشکر برای اینکه در این مدتی که نبودم جویای حالمون بودند   و همچنین تبریک به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان و با آرزوی قبولی طاعات و عبادات برای همه دوستان گلم.   یه عدرخواهی هم به پسر گلم بدهکارم که نتونستم توی این سه ماه چیزی به وبش اضافه کنم و از فضولیهاش و کارهای عجیب و غریبش بگم. ببخش جوووووووووووووووووووووووووووووووووووونم   پسرم...   خیلی اتفاقات خوب و شیرین و یکم بدی توی این مدت برام افتاد که بخشی از اون مربوط به تو میشه. یه مدتی مریض بودی سه روز پی در پی تب داشتی و من شب و روز نداشتم علاوه بر کلمه هایی که قبلا میگفتی ...
30 تير 1392