گل مامان و بابا,محمدماهان جانگل مامان و بابا,محمدماهان جان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره

·٠•● ღ♥ღ محمدماهان،گل بابا و مامان ღ♥ღ●•٠·˙

عکسهای جا مانده...

      پارک سر کوچه و بازی دالی ماهان       بیچاره بعبعی اینطوری میشه دیگه عزیزمممممم نقاشی های خوشملت گلم   آفرین پسرم ، این وسیله ی سوار شدنه نه اون بعبعی بیچاره شب یلدا خونه عمه جون به همراه وحید و محیا و سمای گل آمادگی ماهان برای خرید از فروشگاه   اولین شب برفی امسال   ماهان در آرایشگاه بعد از اصلاح در حال تماشای باب اسفنجی     عزیز دلم عکسهای زیادی داری اینها گلچینی از این چند وقت غیبت مامانه خیییییییییییییییییییییییییییی...
27 اسفند 1392

سفر مشهد

مهر امسال تصمیم گرفتیم همراه مامانی و خاله جون بریم مشهد. با قطار رفتیم. شما گل پسر هم عاشق قطار شده بود و اصلا توی کوپه نمیموندی.فقط همراه بابا توی راهرو بودی. روز اولی که وارد مشهد شدیم خوب بود.ولی از روز دوم  یه ویروس خیلی بدی گرفتی که [با عرض معذرت]همراه اسهال و استفراغ بود. خیلی بهمون سخت گذشت.بیشتر از همه خودت خیلی اذیت شدی.دوبار دکتر بردیمت. تا میومدی یکم بهتر بشی دوباره شروع میشد. خلاصه روز چهارم برگشتیم.ولی این ویروس حدود یک هفته باهات بود.ایشالا که دیگه از این ویروسها سراغ هیچ بچه ای نره.           اونقدر از راهرو قطار خوشت اومده بود ک...
26 اسفند 1392

کودکم

کودکم آرام آرام قد می کشد و من در سایه امن صداقت ناب کودکانه اش بزرگ می شوم... او می رقصد و من آرام آرام نوای کودکانه اش را زمزمه می کنم... او می خندد و من از شوق ِ حضورش اشک می ریزم...   او آرام در آغوشم آرام می گيرد و من تا صبح از آرامشش آرام می شوم... او پرواز می کند و من شادمانه آنقدر می نگرمش تا چشمانم جز او هیچ نبیند... او بازی می کند... کودکانه... می پرد ...حرف می زند... به زباني كه كسي جز من نميفهمدش.......و طبیعت را حس می کند! خدا را می بوید! و من... کودکانه... در سایه بزرگیش پنهان می شوم تا از گرمای دست نوازش غیب بی بهره نمانم! ...
15 اسفند 1392

فشم

یه روز تابستون از گرمای بیش از حد تهران فرار کردیم و به فشم پناه بردیم.روز خوبی بود و شما عزیز دل من توی حال خودت بودی و به حرفهای هیچکی توجهی نمی کردی،لابد میگفتی بابا بذارید اینجا یه نفسی بکشیم.منم از خلوت شما چندتا عکس گرفتم که عاشقشونم من که نفهمیدم چی گم کرده بودی همش سرت پایین بود عسلم     ظاهرا پیداش کردی!!!!!!! ...
2 مهر 1392